آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
این كیست از خورشید، مولا، ماهروتر
بیتابتر، عاشقتر، عبدالله روتر
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان