عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
آنان که مشق اشک مرتب نوشتهاند
با خط عشق این همه مطلب نوشتهاند
همواره نبرد حق و باطل برپاست
هر روز برای مسلمین عاشوراست
ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو!
خونِ سرشکستهٔ من رونمای تو
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
در روايات ناب معصومين، در احادیث نغز اهل ولا
شرح نورانی مفاخرهایست، آیه آیه تمام نور هدی
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
این قلبِ به خون تپیده را دریابید
این جانِ به لب رسیده را دریابید
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
در بين ملائک از تو نام آوردهست
نام از تو شکوه ناتمام آوردهست
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبلۀ ایمان رسیده است
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
وقت است که از چهرۀ خود پرده گشایی
«تا با تو بگویم غم شبهای جدایی»
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
ای روح زلال! نور کوثر داری
تو عطر گل یاس پیمبر داری
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی