قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت