هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
دلم امسال سامرّایی است و عید غمگین است
میان سفره «سامرّا» نماد هفتمین سین است
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت