ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
بشکستهدلی، شکسته میخواند نماز
در سلسله، دستبسته میخواند نماز
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت