یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت