تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری