لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم
حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم
با اینکه نبض پنجره در دست ماه نیست
امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا