در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت