تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت