تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه