تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم