به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟!
مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است
شنیده بود شهادت طنین گامت را
چه خوب داد خدا پاسخ سلامت را
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
چنان که دست گدایی شبانه میلرزد
دلم برای تو با هر بهانه میلرزد
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما