تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست