جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو