این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود