دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود