من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد