میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی