ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم