ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
صبوری به پای تو سر میگذارد
غمت داغها بر جگر میگذارد
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام