بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من