چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم