چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی