پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟