میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی