تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند