در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم