سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست