چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست