میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی