ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده