ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط
در دل شب خبر از عالم جانم کردند
خبری آمد و از بیخبرانم کردند
عاشقی در بندگیها سربهراهم کرده است
بینیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی
خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بیخيال تو نباشد نه قيامم نه قعودم
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
ز هرچه غير يار اَسْتغفرالله
ز بودِ مستعار استغفرالله
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده