غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود