ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...