ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام