ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند