پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم