یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
جلوهٔ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
هر چند ستاره غرق اشک و آه است
خورشید، دلش گرفتهتر از ماه است
این جوان کیست كه گل صورت از او دزدیدهست؟
سیزده بار زمین دور قدش گردیدهست