صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود