ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست