آن روز با لبخند تا خورشید رفتی
امروز با لبخند برگشتی برادر
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
گفتم سر آن شانه گذارم سر خود را
پنهان کنم از چشم تو چشم تر خود را
پرنده کوچ نکردهست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است