ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را