بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من