بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من