گوش بسپار که از مرگ خبر میآید
خبر از مرگ چنین تازه و تر میآید
با هیچکس در زندگی جز درد همپا نیستم
بیدرد تنها میشوم، با درد تنها نیستم
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز