موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...