چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم