چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست