كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
سلطان ابوالحسن، علی موسی، آنکه هست
گلْمیخِ آستانهٔ او ماه و آفتاب
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
دلبستگىست مادر هر ماتمى كه هست
مىزايد از تعلق ما، هر غمى كه هست
در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالیست جای تو